نقش فحش در زندگی!
فحشها اغلب، نسبت دادن چیزی غیرواقعی است كه به منظور تحقیر و خرد كردن طرف مقابل از طریق این نسبت، به كار میروند. فحشها سلاحهای پركاربردی هستند! چون یك ضربهی روانی، موثرتر از ضربهی فیزیكی است و البته آسیب روانی را نمیتوان ثابت كرد و خسارت گرفت! جالب است كه مخاطب یا مفعول (!) هم دقیقا متوجهی جنبهی روانی فحش میشود! مثلا هیچ كس بعد از شنیدن كلمهی "خر"!، درصدد اثبات اینكه آدم است و طرف مقابل اشتباه میكند، برنمیآید! در واقع این شخص هم متوجه میشود كه مورد تحقیر قرار گرفته و باید به شكل مشابه یا جدیتری مقابله كند!
اینكه خود فحشها چگونه به وجود میآیند میتواند موضوع جالبی باشد اما من میخواهم به یك نكتهی دیگر از تاثیر كلمات توهینآمیز اشاره كنم! وقتی یك كلمه یا عبارت به عنوان یك فحش، مشخص میشود، میتواند تاثیرهای دیگری هم بر روی افرادی كه با آن روبرو میشوند یا حتی از آن استفاده میكنند داشته باشد! یك تاثیر منفی كه ذهنیتی از آن كلمه در همهی افراد ایجاد میكند! در اینجاست كه افراد، نسبت به این گونه كلمات كه به عنوان فحش استفاده میشوند، موضعگیری میكنند و ناخودآگاه در قالبهای مخالف آن حركت میكنند! بهتر است چند مثال كاربردی بزنم!
مثلا "بیادب" یا "بیفرهنگ" میتواند دقیقا جنبهی توصیفی داشته باشد اما به دلیل استفادهای كه از آن شده، به عنوان یك فحش تلقی میشوند! یا مثلا "دیوانه" یك فحش است اما "سرماخورده" یك فحش نیست! از همین جهت، "دكتر روانپزشك" بار منفی دارد اما "دكتر داخلی" یك كلمهی عادی است! یك تاثیر ساده و البته عام این اتفاق، این است كه آدمها سعی میكنند به روانپزشك مراجعه نكنند! جالب است نه؟! آدمها سعی میكنند خلاف جهت فحشها حركت كنند! یا از نگاه دیگر، فحشها، جهت سازند!
به نظر من حتی بسیاری از مسائلی كه زیر مجموعهی "ناموس" تعریف میشود هم از اینجا نشات میگیرد! "فحشهای ناموسی" هم باعث حركت افراد در جهت مخالف میشوند! و حتی میتوانند در به وجود آوردن "غیرت" سهم مهمی داشته باشند!
البته شاید كل پروسه، برعكس باشد! اما نكتهی دیگر این است كه فحشها هم تكامل دارند! عدهی منسوخ میشوند و چیزهای جدیدی ساخته میشود! و چیزهای جدید، تاثیرهای جدید به وجود میآورند!
شاید به نظر مسخره بیاید اما من فكر میكنم تحقیق و ریشهیابی این كلمات و تاثیری كه به وجود میآورند، موضوعی جالب و البته دارای كاربرد است!
::samic::
نوشته شده در آذر 86
مطالب گذشته