انتخابات و اصلاح‌طلبان


- با توجه به وضعیت موجود آیا اصلاح‌طلبان باید در انتخابات شرکت کنند یا خیر؟
- هیچکدام!

من علاقه‌ی چندانی ندارم که در مورد اتفاقات سیاسی بنویسم اما دعوت دوستی عزیز، باعث این نوشته شد.
در مورد انتخابات مجلس هشتم و وضعیتی که پیش آمده، زیاد نوشته‌اند و خوانده‌ایم. من هم حرف تازه‌ای ندارم! فقط می‌خواهم نظر خودم را بگویم! هر چند افراد دیگری هم نظرات مشابهی داده‌اند.
وضعیت اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو، وضعیتی خاص و از طرف دیگر، نه چندان غریب است!! از آن جهت که با توجه به سیر گذشته، پیش‌بینی‌ها هم چندان بهتر نبود! اما خاص، است به این دلیل که شاید در وضعیت غیرقابل بازگشت و در انتهای مسیری بن‌بست قرار گرفته باشد!
هم‌اکنون اصلاح‌طلبان در برابر انتخاباتی (کلمه‌ای که مفهوم آن عوض شده) قرار گرفته‌اند که نه تنها امکانی برای بُرد ندارد! بلکه حتی فرصت رقابت هم از آنها سلب شده است! تقریبا تمامی آنها ردصلاحیت (آن هم به اتهامات آنچنانی!) شده‌اند و اندک تعدادی هم که باقیمانده‌اند باید به شانسی اعتقاد داشته باشند که اگر فرضا نامشان در صندوق رای ریخته شد، از آن بیرون هم بیاید! این در حالی است که این اندک هم از احزاب مطرح اصلاح‌طلب نیستند! و برای این احزاب، دیگر چیزی در سراسر کشور باقی نمانده است!! به معنی کامل کلمه، اصلاح‌طلبان، اخراجی‌های عرصه‌ی سیاست هستند! آیا در چنین شرایطی آنها می‌توانند به شرکت یا عدم شرکت فکر کنند؟!
شرکت کردن و شرکت نکردن - سودها و زیان‌ها :
شرکت نکردن، اگر با توصیف تحریم باشد، شانس بقای آینده‌ی آنها را هم منتفی خواهد کرد! اگر با کلمه‌ی غیبت، توصیف شود، می‌تواند شانس انتخابات‌های آینده (بخصوص ریاست جمهوری) را زنده نگه دارد. از یک سو کمی هواداران را راضی می‌کند! از طرف دیگر تبلیغ برای شرکت نکردن در انتخابات، مردمی که فکر می‌کنند با رای دادن، هزینه می‌دهند را آماده می‌کند تا انتخابات‌های بعدی (جایی که شاید به رای آنها نیاز پیدا کنیم) را هم تحریم کنند! و نتیجه‌ی نهایی هم البته مجلس هشتمی خواهد بود که از هفتم هم بدتر باشد!
شرکت کردن اما، طرف مقابل را راضی می‌کند! پالس موافقت و همکاری و آماده به خدمت بودن را می‌فرستد و البته آن طرف را برای گام‌های محکم‌تر بعدی، امیدوار و آماده می‌کند! هواداران را ناراضی می‌کند و البته تحریم را تبلیغ نمی‌کند! شاید تریبون کوچکی هم به وجود بیاورد. نتیجه هم مانند حالت قبل است! شاید حداکثر 5 الی 10 نفر هم وارد مجلس شوند!!
آیا در بازی که نتیجه‌ی آن همیشه باخت است، آنها می‌توانند به شرکت یا عدم شرکت فکر کنند؟! واقعیت این است که در چنین شرایطی، شرکت کردن یا شرکت نکردن، هیچ کدام، نه راه است، نه گزینه و انتخاب! باید راه سوم را انتخاب کرد!!
"چرا چنین شرایطی؟" سوالی است که راه سوم را مشخص می‌کند! در واقع اصلاح‌طلبان باید بجای بازی کردن با حریف، به سمت داور بروند! باید قوانین این بازی را زیر سوال ببرند تا اینکه به دنبال بازی در زمین باشند! باید به حلقه‌ی خودی و غیرخودی حمله کرد که آنچنان تنگ شده که هر روز باعث تعجب می‌شود! آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند راه سومی انتخاب کنند؟! واقعیت این است که هنوز آنها از تمام توان خود استفاده نکرده‌اند. مثلث سران، می‌تواند بسیار قدرتمندتر از آنچه تا به حال کرده، عمل کند. (در واقع باید تازه وارد عمل شود) خود اصلاح‌طلبان هم برگ‌های بالای بسیاری دارند که گویی هنوز به جایی نرسیده‌اند که از آنها استفاده کنند!
اما اینها همه روی کاغذ است! در دنیای واقعی، به نظر می‌آید اصلاح‌طلبان با امیدهای دیگری حرکت می‌کنند. آنها بیشتر به گذشت زمان تکیه کرده‌اند. به ریاست جمهوری دهم و بیشتر، فکر می‌کنند. برای آنها، خاطرات تلخ‌تری در گذشته وجود دارد که امروز را روشن‌تر از آنچه به نظر می‌آید می‌کند!
وقتی واقع‌بینانه و صادقانه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آنها همیشه بهترین راه را انتخاب می‌کنند. باید منتظر انتخاب آنها بمانیم.


پ.ن این نوشته بعد از بازگشت از صرف یک پرس دیزی، یک پرس کباب تابه‌ای، یک بطری دوغ، دو نخ سیگار و دو استکان چای نوشته شده است! جدی نگیرید!

::samic::

نوشته شده در بهمن 86

مطالب گذشته