لذت زندگی
منظورم لذتبردن از زندگی است! همان احساس آرامش و خوشحالی و در یک کلام، رضایت. اما چطور میتوان به اینجا رسید؟ چه شرایط و موقعیتی لازم است؟ در جملهی قبل، جواب این سوال را یک کلمهی کلیدی، مشخص کرده است! کلمهی احساس!
میخواهم بگویم این احساس رضایت، نه از شرایط و موقعیت خاصی بدست میآید و نه از هیچ عنصر دیگری از جهان خارج! بلکه تنها فکر و درون فرد میتواند باعث به وجود آمدن این احساس شود. وگرنه با حداکثر امکانات هم، انسان میتوان ناراضی باشد و از زندگیاش لذت نبرد! نمیخواهم بگویم که شرایط محیط، بیتاثیر است! بلکه چیزی که اهمیت فوقالعاده دارد، نگاه و راه است.
مسلما زندگی کردن آسان نیست و مشکلات در همه جا وجود دارد؛ اما این نگاه به مسئله است که میتواند شخص را به نتیجهی تسلیم و یا حرکت و مواجهه و در پی آن پیشرفت، برساند.
نتیجهگیری اساسی این که ساختن محیط اطراف به شکلی که میخواهیم، مهم و موثر است اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، ساختن درون و فکر است. چیزی که میتواند هم شرط لازم و هم حتی کافی برای رضایت از زندگی باشد.
::samic::
نوشته شده در اردیبهشت 87
مطالب گذشته