بیفرهنگی مردان فرهنگ
کتاب سعدی کیارستمی را گرفته بودم که مصاحبهای با او دیدم در شهروند امروز. چه مصاحبهی جالبی بود! از جزئیاتش لذت بردم و از کلیتش دلم گرفت! ماجرا، همان تکرار گذشته است که قبلا نوشته بودم و برخوردهایی که با کیارستمی میشود. مصاحبهگر، توانا است اما گاهی کیارستمی فرار میکند و وقتی عمق دلش را میگوید، زخمی است!
حرفم اصلا کیارستمی و اینها نیست! ماجرا، بسیار وسیعتر از یک نفر و یک برخورد است! ماجرای خودزنیهای مردان فرهنگ این کشور است! و کوتهبینیها و تنگنظریهای کسانی که میخواهند چشمهای دیگران را باز کنند!
چند وقت پیش، شرحی میخواندم از کاری که شفیعیکدکنی و خرمشاهی و گرمارودی، مشترکا در مورد حافظ انجام داده بودند. وقتی شرح گفتگوها را میخواندم، نمیدانستم بخندم یا گریه کنم!! بعد از چند صفحه، نتوانستم تحمل کنم و گفتم بهتر است کار را بدون شرح ببینم و این چیزها را ندانم! چقدر دایرهی دید و وسعت فکر، میتواند تنگ باشد؟!
مثال، متاسفانه بسیار زیاد است!
مشکل اینجاست که اینها و بسیاری دیگر مانندشان، بزرگان عرصهی فرهنگی امروز ما هستند و آنوقت ...! گاهی آدم فقط شک میکند!
یک بار خبری میخواندم که نمایشگاهی از فیلمهایی که با موبایل گرفته شده، در (فکر کنم) ژاپن برگزار شده بود. در ادامه، با یک منتقد سینمایی مصاحبه کرده بود و چقدر برایم جالب بود که خوشحال شده بود و تشویق کرده بود و حمایت! فقط خودتان تصور کنید مشابه ایرانیاش چه میشود!!
مثل همین اتفاق را زمانی دیدم که نظر یک استاد ادبیات آمریکایی را در مورد ادبیات چت و خلاصهسازیها و تغییر کلمات در چت پرسیده بودند. باورتان میشود که چقدر معقولانه به عنوان یک حرکت جدید و نگاهی تازه و شکلی نو از کلمات، برخورد کرده بود؟!! وقتی مصاحبهگر پرسیده بود آیا چت به ادبیات ضرر نمیزند، جواب داده بود که چرا چنین فکری میکنید؟! و حتی میتواند به ادبیات کمک کند!!
کاش کسی فکر نمیکرد مالک فرهنگ است و باید آن را حفظ کند! نه این بزرگان و نه هیچ کس دیگر!
مشکلات ما، بزرگ و کوچک نمیشناسد! آنقدر گرفتار تعصب، تنگنظری، حسادت، بدبینی، غرور و حتی اسمباوری (!) و امثالهم هستیم که فقط ضربه میزنیم و ویران میکنیم!
این وسط، دلم به حال خودم و خودمان میسوزد.
پ.ن یک ماهی است که درگیر امتحانات بودم و اینجا نبودم. شرمنده. در این مدت وبلاگ دو دوست دوستداشتنی تغییر کرده. یکی وبلاگ محمدرضای عزیز که به علت فیلتر شدن وبلاگ قبلی به بوی خاک جدید رفته و دیگری وبلاگ محمد عزیز که به بلبشو منتقل شده. هر دو را بینید.
::samic::
نوشته شده در تیر 87
مطالب گذشته