تقريبيت جهان!
اول بگم اين تقريبيت بر وزن نسبيت ساخته شده! حالا براي اينكه ماجراي اصلي رو بگم بايد كمي مقدمه بچينم:
پرو مباحث گذشته به اين نتيجه رسيدم كه خط صاف در دنياي واقعي وجود ندارد! "خط راست، كوتاهترين فاصله بين دو نقطه است". اما اين تعريف به خوديخود تقريبي است! كوتاهترين فاصلهاي كه شما ميتوانيد بين دو نقطه اندازه بگيريد، فقط و فقط به دقت دستگاه اندازهگيري شما بستگي دارد! يعني مسلما با دستگاهي با دقت بيشتر ميتوان فاصله كمتري را بدست آورد.
اصلا خود خط چيست؟ "مجموعه بيشماري از نقاط". اما چقدر نقطه؟! و اصلا خود نقطه چيست؟! "نقطه طول و عرض و ارتفاع ندارد". اما آيا اين واقعا ممكن است؟! "دايره مجموعهاي از نقاط است كه فاصلهاي برابر از يك نقطه دارند". موضوع بدتر شد! اين تعريف تمام اشكالات موضوعات قبلي را با هم دارد! و اصلا وقتي كه عدد پي (رابطه بين محيط و شعاع)، يك عدد مشخص نيست، چطور ميتوان يك دايره كامل داشت؟! يا هنگامي كه خط صاف (خط كش) وجود ندارد، چطور ميتوان چيزي را اندازهگيري كرد؟! و اصلا بحث اندازه جالبتر است! چطور ميتوانيم بگوييم "دو سيب" ، وقتي كه اين دو جسم اصلا مثل همديگر نيستند! يا اصلا "يك سيب" چيست؟ براي اينكه "يك سيب" داشته باشيم، به اين صورت عمل مي كنيم: تعداد زيادي سيب را از رنگها و طعمها و درختان مختلف انتخاب ميكنيم و به حالت ميانگين آنها ميگوييم "سيب". و مسلم آنكه "يك سيب" ما با "سيب ميانگيني" شباهتي ندارد!
نتيجهگيري ساده است: دقيقترين و حقيقيترين علم ما (رياضيات) تماما بر اساس تعاريفي ذهني و غيرواقعي بنا شده كه شباهتي با دنياي واقعي ندارد!
نتيجهگيري ساده تر است: ما در دنيايي زندگي ميكنيم كه هيچ دو شيئي در آن 2 سانتيمتر نيستند!! دنيايي كاملا تقريبي! "آن تقريبا دو سانتيمتر است" – "اين تقريبا مربع است" – "اينجا تقريبا خانه است" - "ما تقريبا آدميم" – "ما تقريبا زندگي ميكنيم" – "اينجا تقريبا دنياست".
::samic::
نوشته شده در اسفند 85
مطالب گذشته