آها! سوالم اينه كه چرا ما مينويسيم؟! (الان بايد خودمم رو حساب كنم؟!) يكي ميگه: "تا ادبيات جهان را غنيتر كنم" نفر بعدي فقط ميخواد وقتش رو پركنه، بعدي برعكس! ميخواد ذهنش رو خالي كنه، چهارمي ميخواد نظراتش رو در دسترس عموم علاقمندان بگذاره، يكي ديگه مينويسه كه خطش خوب بشه! (ها؟ تايپش خوب ميشه؟)، پشت سريش ميخواد نوشتن رو تمرين كنه، هفنمي ميخواد خودش رو يك جور ديگه معرفي كنه، بعدي برعكس ميخواد خودش رو بهتر بشناسونه، هنوز اهداف مختلفي هست، يكي ديگه ميگه "تا خودم رو بهتر بشناسم"!، يك صدايي ميخواد ناگفتهها و ناگفتنيها رو بگه، ايشون هم ميگن كه وبلاگ داشته باشن! [در اين قسمت مصاحبهگر گيج ميشه و ميره كه يه موضوع ديگه رو انتخاب كنه!]
اما ما همه يك شباهت داريم! -كامنت ميگذاريم! (اونايي كه نميگذارن از صف برن بيرون!)
ميخوام نتيجه يك تحقيق چند لحظهاي رو بگم! اگه چند تا وبلاگ رو شانسي ببينيد و كامنتها رو با متن مقايسه كنيد، در اكثر موارد متوجه ميشويد كه هيچ نقطه مشتركي وجود نداره! اكثر نظرات (مثل كامنتهايي كه من ميگذارم) بي ربط، عجولانه و خودخواهانه است! همه ما مطلب نوشته شده را تصحيح ميكنيم! در بهترين حالت موافقت خودمون رو اعلام ميكنيم و در بعضي اوقات راههاي بهتري براي اهداف نويسنده پيشنهاد ميكنيم!
و هميشه نويسندگان وبلاگها (كه هر 2 ساعت كامنتها راچك ميكنند!) از اينكه حرف دلشون رو هيچ كس نفهميد و حتي مطلبي كه اونقدر زحمت براش كشيده بودن، درست خونده نشده! گله ميكنن.
تا اينجا هم مشكلي نيست! مشكل اساسي وقتيه كه متوجه ميشويم كه نويسندگان وبلاگها همون كامنت گذاران هستند! يعني ما خودمون ميريم توي سايت دوستمون و همون جور نظر ميگذاريم!
البته
1. نتيجه گيري با شما
2. توقع نداشته باشيد خودم به اينها توجه كنم! من مثل سابق كامنت ميگذارم!!!
3. حالا ببينم كي جرئت داره اينجا كامنت بگذاره! (اه همون 4تا هم پريد!)
پ.ن
من يه گوشيه جديد خريدم J دلتون آب
::samic::