شخصيت وسواسي مجبور


توي مطلب "آرزوها" در پي‌نوشت گفتم كه تازگي‌ها متوجه شدم رگه‌هايي از "شخصيت وسواسي مجبور دارم! سعي مي‌كنم كمي در اين باره بنويسم. شايد اين نوشتن پيرو اين مطلب باشه! اما درباره اين موضوع، وضعيت من كمي متفاوته! يعني به جاي "نيمي از اين ويژگي‌ها" تقريبا تمامش رو بجز 2تا در خودم مي‌بينم اما هيچ كدام اونقدر شديد نيست كه مانع زندگي من بشه يا تاثيري جدا از اون چيزي كه مي‌خوام بگذاره. در واقع اكثر اينها جزو اعتقادات من قرار مي‌گيره! اما وقتي يكي از اينها مي‌خواد دردسر ساز بشه و از محدوده واقعيت و امكانات خارج بشه، نيروي ديگري جلوي اون رو مي‌گيره و به زبون ساده بي‌خيال موضوع مي‌شم! هرچند در نظرم اون كار ناقص مي‌مونه اما از محدوده آزار دادن من خارج مي‌شه!

آثار بعضي از اين ويژگي‌ها رو مي‌تونيد توي مطالب اين وبلاگ ببينيد. مثلا درباره ويژگي اول: "اين فرد تمايل عجيبي به جهت كنترل اوضاع و شرايط محيط اطراف خودش داره و مخصوصا در اون زمينه‌هايي كه ظاهرا و يا واقعا مطلب به او مربوط هست به هيچ كس ديگري اجازه دخالت رو و يا حتي همكاري و ياري رو نميده. فردي است كه بايد هميشه كنترل رو به نوعي در اختيار داشته باشه." تاثيرش رو در مطلب آرزوها و به خصوص بندهاي 2، 3 و 4 ببينيد! در كل هم من تقريبا اينجوري هستم! يعني وقتي كه قراره كاري رو با همكاري شخص ديگري انجام بدم، از اول خودم رو براي درست و مطابق ميل انجام نشدن اون كار آماده مي‌كنم! اصولا وقتي مسئوليتي رو قبول مي‌كنم تا اون كار به بهترين شكل انجام نشه، اون رو كامل نمي‌دونم حتي اگر ديگه اون كار رو تحويل داده باشم!! يا در مورد ويژگي دوم، من تقريبا كمال‌پرستم!! يا در مورد قراردادن هرچيز سر جاي خودش، خاهرم من رو مسخره مي‌كنه كه هميشه كليد كمدت توي جيب چپ سمت راست‌ترين شلواري كه پشت در آويزونه هست!! اما در مورد اكثر موارد كار اونقدرها هم خطرناك، جدي و تاثيرگذار نيست و بر اساس ويژگي اول نمي‌گذارم كنترل از دستم خارج بشه!!

::samic::

نوشته شده در فروردین 86

مطالب گذشته