جنگ يا صلح
ناو آمريكايي، اهداف مشخص شده، تهديد، موشك، دفاع ضدموشكي، انرژي هستهاي ، از بين رفتن، درگيري، ساسيتهاي خارجي، بيانيه، بحران.
مدتهاست كه روند حركتي ايران خارج از پيشبيني و نظام خاصي شده. مدتي كه هرچيزي ممكن است! هرچند ما همچنان منتظريم! جنگ يا صلح؟ اين هفته ميزنن يا هفته بعد؟! ما زنده ميمونيم؟ همه منتظرن! اما اين انتظار براي همه بد نيست!
احمدينژاد سخنراني كرده، چند نفر رو گرفتن، اون روزنامه رو بستن، از انگليسها گروگان گرفتن، يه بمب منفجر شده، جلوي دانشگاه درگيريه، شوراي امنيت، اعلاميه حقوق بشر.
فضاي متشنج و بحراني خيلي چيزها رو به هم ميزنه. خيلي چيزها رو نابود ميكنه. اما يك تاثير مهم داره! آب رو گل آلود ميكنه!
اينقدر هر روز خبرهاي عجيب شنيديم كه ديگه عجيب نيستن! ما عادت ميكنيم. پس خبرها عجيبتر ميشن! ما با بحران زندگي ميكنيم. ما درون بحران زندگي ميكنيم. شايد هم زنده ميمانيم! بحران ميتواند مانع رشد شود. بحران عكس ثبات است و ثبات، لازمه هر حركتي. بحران مانع هر حركت ما ميشود. براي انجام هر كاري، فعلا، الان، وضعيت موجود، اين موقعيت، ميتونه تاخيري به زمان بينهايت ايجاد كنه. بحران حتي ميتواند مانع فكر كردن بشه! غم نان نميگذارد!
به هر مقدار كه ميخواهيد در زمان عقب برويد! قبل از احمدينژاد، قبل از خاتمي، قبل از هاشمي، قبل از جنگ، قبل از ... اما نميتوانيد زماني را پيدا كنيد كه از عابري در خيابان بپرسيد: "ما در حال جنگ هستيم يا صلح؟" و او فقط يكي را انتخاب كند!
اما شايد كسي، در جايي، از اين وضعيت استفاده ميكند! روز زلزله بهترين روز خيليهاست! وقتي هركسي به فكر بودن است. وقتي جايي براي چگونه بودن باقي نماند. به خصوص اگر او بتواند خودش زلزله درست كند! آن وقت همه چيز در دست اوست! بگذار همه فكر كنند قدرت جاي ديگري است!
::samic::
نوشته شده در فروردین 86
مطالب گذشته