یك فایل گیگابایتی روزنامهای را بست
متن sms كوتاه است: hammihan toghif shod. خبر را بلند میخوانم و همهی بچهها میخكوب میشوند! هر كسی مشغول كاری بود اما الان همه ایستادهاند و از صحت منبع میپرسند! خبر در چند ثانیه در تمام اتاقهای طبقه میپیچد. موضوع تازهای است مگر؟ همه این را میدانند و شوخیهای تلخ شروع میشود! یكی میخندد كه دوباره شروع شد! یكی دیگر به طعنه میگوید كاش شرق را به جایش میبستند! چند دقیقه بعد خبر توقیف ایلنا میآید (كه هنوز هم تایید نشده است و كاش نشود). بچهها به شوخی میگویند فرار كنید كه الان میریزند اینجا و همهمان را میگیرند! هنوز رونامه را نگرفتهام. به دكهای میروم و از دهانم در میرود خبرش! روزنامه فروش میگوید "2تا هم از روی زمین به من بده ببینیم چی شده"! به خانه كه میرسم روزنامه را با عجله ورق میزنم كه موضوع را بفهمم. اما با خودم میگویم دلیلش را خود سردبیر هم نمیتواند پیدا كند!
حق داشتم! دلیل نه مطلبی است و نه كاریكاتور یا عكسی! دلیل فقط بودن است! خبر را كه از روی اینترنت میخوانی یك كلمه توجیهات میكند! مرتضوی!
كلمهی مرتضوی دلیل كافی برای بستن روزنامه است. اصولا در این دوره و زمانه ماندن یك روزنامه فقط به شرایطی از وضعیت ستارگان و قرص ماه بستگی دارد! یك اراده كافیست! دلیل را میدهیم منشی تا یك چیزی برایش درآورد!
اما موضوع اصلی همین كلمهی مرتضوی است! shortcutهای ویندوز فایلهای هستند با حجمی در مقیاس بایت! اما تا رویش كلیك میكنی ممكن است برنامهای چند مگابایتی اجرا شود! كلمهی مرتضوی هم مثل همین میانبرهاست! راست ذهن را میبرد سر اصل مطلب! و همهی تلخی ماجرا از همین فایل چند مگی یا چند گیگابایتی است! فایل گیگابایتی روزنامهای را بست! هممیهن دیگر با هممیهن نیست. اما این شاید اصلا اهمیت نداشته باشد. مهم نیت است!
صانصور را صانصور میكنند!
::samic::
نوشته شده در تیر 86
مطالب گذشته