فكر كردن به جای یك ابله سخت است
این عکس را اول در وبلاگ نبوی دیدم. من این عکس را به چند نفر نشان دادم و تحلیلهای جالبی شنیدم. عجیبترین آنها این بود كه "این عکس نشون دهنده نفوذ حربالله در بین مردمه"! خود نبوی، زیر عكس نوشته بود: "یورواسلامیسم و جذابیت پنهان خرده بورژوازی". اما من به شكل دیگری به این عكس نگاه میكنم. ما در ایران به مقدار وافری از این افراد داریم. افرادی كه اصولا نمیدانند دارند چه بلایی سر خودشان و بقیه میآورند! شاید خیلی از این افراد از همان تیپ "با اشتباه زندهام" باشند. به نظر من این دختر اصولا ذهنیتی دربارهی حزب الله ندارد! شاید فكر میكند یك جور گروه متال یا راك است! شاید فكر میكند كسانی هستند كه حرف مهمی در دنیای امروز دارند. نمیدانم! فكر كردن به جای یك ابله سخت است! اما چیزی كه برای من ملموس است كپی ایرانی آن است! به قول دوستی، مگر اینها با دخترانی كه در ایران چفیه سر میكردند چه فرقی میكنند؟! ماجرا فقط نداشتن تحلیل است و گلهای راه افتادن! خودمانیم به راحتی میتوان گفت رای احمدینژاد –غیر از رای سازمانیاش- اكثریت از همین گروه بود. كسانی كه حتی تا چند ماه هم از احمدینژاد دفاع میكردند و حالا میگویند: "همه سر و ته یك كرباس"! افراد دیگری هم مثال این ماجرا هستند. وقتی در همان انتخابات بعد از خاتمی، با تیپهای آنچنانی میگفتند "ما در انتخابات شركت نمیكنیم"! و ما در دل میگفتیم تو كه لباس پوشیدنت را هم مدیون خاتمی هستی چرا این حرف را میزنی؟! شاید موضوع و مشكل اصلی همان آگاهی است. شاید ما فقط داریم اجزای یك كل را میبینیم...
::samic::
نوشته شده در تیر 86
مطالب گذشته