دلیل ما
همسایهای چند خانه دورتر عروسی دارد. از سر و صدایشان پیداست. گروه موزیكی هست كه مدام میزند و میخواند. تشكیل شده از اُرگی كه دقیقا مشخص نیست چه آهنگی میزند و خوانندهای كه دقیقا مشخص نیست چه آهنگی میخواند. ارگ چند ریتم ساده را با هم پخش میكند و میانش هم چند افكت و خواننده هم از آهنگهای روز و دیروز میخواند البته آنطور كه خودش میخواهد. قسمتی از آنچه شبیه شعر است را اضافه كنید به تعدادی الفاظ تشویقی ماشاالله و آها و حالا و دست و ایول و بعد اضافه كنید به مقادری كش دادن صدا و جا انداختن كلمات و نازك و كلفت كردن صدا. چنین آشی موسیقی چنان مجلسی است. البته صداهای دیگری مثل جیغ و خنده و دست و شولولولو! هم میآید. نكته جالب آنجاست كه تقریبا تمام ریتمها حداقل با سرعت 2 برابر اصلی اجرا میشود و این گروه موسیقی هم با زیاد و زیادتر كردن سرعت آهنگش مانع نشستن حضار میشود!
عروسی است انگار و قرار است شاد بگذرد. باید تا جایی كه میتوان رقصاند و بعد چند رسم قدیم و جدید را اجرا كرد و خداحافظ. مگر مردم جز برای رقصیدن برای چه به عروسی میروند؟! آها البته جوانان. بقیه كه رقصیدن برایشان الویت دوم است. اولی هم كه حتما پذیرایی است. اما جوانان میدانند برای چه به عروسی بروند. باید از قبل آماده شد! حتی اگر لازم بود تمرینی برای رقصیدن كرد! اما فوقش همان كاری را میكنند كه گروه موسیقی با چنان ریتمی میخواهد! بالا و پایین پریدن!! باید رقصاند و تكان داد این جمعیت را و در اصل باید انرژی را تخلیه كرد! اگر بتوانی انرژی جمعیت را خالی كنی، فردا زنگ میزنند و میگویند "به من كه خیلی خوش گذشت اونقدر رقصیدم كه وقتی رسیدم خونه مثل مرده افتادم رو تخت!" و این میشود یك مراسم شاد. البته شخصا زیاد فرقش را با دویدن در پارك نمیفهمم!
چی؟ دویدن در پارك مختلط نیست؟!
پ.ن سایت دویچه وله (DW) قسمتی از یكی از مطالب مرا چاپ كرده. جالب آنكه عبارت زیبای "صانصور را صانصور میكنند!" مرا نفهمیده و فكر كرده كه یك غلط املایی است!! هه!
::samic::
نوشته شده در تیر 86
مطالب گذشته