مینیمال نویسی
مینیمال نویسی، عنوان روش (احتمالا) جدیدی در وبلاگ نویسی است. در این روش، هر پست یا مطلب وبلاگ، حدودا از یك پاراگراف تجاوز نمیكند! در حالی كه این یك پاراگراف هم میتواند به یك جمله یا فقط چند كلمه تقلیل پیدا كند! در واقع شاید همانطور كه از اسم آن پیدا است، minimal (یا كمین) نویسی باید با حداقل كلمات ممكن باشد! با این حساب مشخص است كه چنین پستهایی به یك گزینگویه یا شعر كوچك تبدیل میشود. نویسندهی یكی از این وبلاگها، مینیمال نویسی را این طور معنی میكند: "مينيمال نويسی شبيه زنگ زدن و فرار كردنه. همينقدر كوتاه بايد باشه همينقدر موثر كه طرف رو حداقل تا دم در بكشونه"!
به نظر من این اختراع جدید تركیبی است كه در 2 پست مختلف و متفاوت "به كجا چنین شتابان؟!" و " كسی كه كوتاه میگوید،"، دربارهی آن نوشتهام. مهمترین فایدهی كوتاه نوشتن (آن هم در اینترنت!)، سریع خوانده شدن است! و اگر این نوشته دارای حرفی باشد یا حداقل طنزی داشته باشد آنوقت از یك مقالهی چند صفحهای برایمان ارزشمندتر میشود!
من فكر میكنم اساسا كوتاه نوشتن و كوتاه گفتن برای همهی انسانها جالبتر است! مهمترین مصداق كوتاه گویی، ضربالمثلهاست! شاید در همهی فرهنگها ضربالمثل داشته باشیم! در ایران ما برای هر چیزی ضربالمثلی داریم! اصلا به كار بردن یك ضربالمثل گاهی یك گفتگو را تمام میكند! انگار این یك جملهی كوتاه و با مفهوم، حرف آخر را میزند! و جالبتر از آن هر وقت جملهی كوتاهی، با مفهومی همراه شود، انگار مهر تاییدی برای آن پیام است! به قول یكی از دوستان، یكی از دلایل موفقیت ضربالمثلها، ذهن سادهاندیش است! آنجایی كه مغز نمیخواهد كار كند میتوان به گذشتگان مراجعه كرد و زحمت مدتی فكر كردن را كم كرد!
من چند نمونه از پستهای یكی از این وبلاگها را انتخاب كردهام شاید برای نتیجهگیری به ما كمك كرد!
- دانشجو حيا كن .... دانشگاه رو رها كن!
- اگر آزاده نيستيد لااقل دين هم نداشته باشيد
- (در عيد غدير) به حضرت آدم قسم منم اولاد پيغمبرم!
- يكى بياد تلويزيون ما رو از اشغال فلسطينى ها آزاد كنه!
- اگر روزى بگم عاشقم حتماَ به خاطر كسى كه دوست دارم دروغ گفتم!
- آدمای كور چه جوری عاشق ميشن؟
توجه كنید كه هر كدام از این خطها، یك پست وبلاگ است!
شاید بعد از دیدن این پستها نظرتان عوض شده باشد! (البته اینها انتخاب شده هستند!) اما باز هم موضوع عوض نمیشود! شاید طنز، عنصر مشترك همهی این پستهاست! اما در واقع عنصر مشترك، لبخند رضایتی است كه بر صورت خواننده مینشیند! جالب بودن یا كوتاه بودن یا حرف دل را زدن یا همراه داشتن طنز یا عبارت اعتراضی طنزآمیز هم المانهای این لبخند هستند! به چند نمونه از این پستها توجه كنید. مثلا دربارهی پست چهارم، شاید اكثر ما به روندی كه تلویزیون دارد اعتراض داشته باشیم اما تنها اینچنین مسخره كردن ماجرا و تشبیه "اشغال" برایمان خوشایندتر از یك صفحه نقد است! یا مثلا در مورد پستهای پنجم و ششم، من هم در مورد عشق نوشتهام اما فكر میكنم تاثیر این 2 خط از چند پست من بیشتر باشد!!
پ.ن البته باید حساب كسانی را كه به زور، مطلب خودشان را كوچك (یا مثلا زیر 300 كاراكتر) میكنند از این ماجرا جدا كرد! (آن دیگر خودآزاری است!)
::samic::
نوشته شده در شهریور 86
مطالب گذشته